شک نیست که نیازهای جامعه مدرن این علم را در مسیر شالوده ی سکولاریستی و لائیک آن جامعه ، فرهنگ و اقتصاد و سیاست و نطام اجتماعی و نظام حکمرانی اومانیستی وگسسته از دین و در مسیرتمدن جهانی سرمایه داری و تطور آن و احتیاجات آن شکل داد و پیش برد. نسبت مسلمانان را هم با این علم همین مناسبات کانون با پیرامون نعیین نمود.
مشکل بزرگجامعه پیرامونی یکی نداشتن هیچ تصوری و باور و امیدی به امکان جنبش مستقل از کانون در قلمرو تولید علم است و نیز تصور او را از توسعه و تاسیس علم ، همان رابطه مرکز و کاندن شکل می دهد و جز تقلید از علوم رواج یافته غربی تصویری از علم خودپو و بومی و کاربردی در رابطه با نیازهای جامعه ای آزاد و مستقل و دارای توانایط تدلید علم نو در مسیر رشد خو و کسب مستقل دستادردهای علوم در سطح جهانی ندارد .
البته برای ایفای نقش پیشران حتما ویژگی های هوشی و تاریخی و حغرافیایی و تمدنی و....خاصی لازم است اما برای کاربرد علوم موجود به صورت مستقل در جهت منافع کاربردی بومی ، تنها عزم و استقامت برده نبودن و اصرار بر آزادگی شرط لازم است .
☆☆☆☆☆
در قلمرو بحث دکتر قراملکی و استفاده فراتر از موارد محدود و به سود درک مشکلات ما در نسبت با علوم جدید و نهضت احیای علمی نو حرفی ناگفته مانده است . نهضت نوی علمی از ذاتیات انقلاب اسلامی بود و امام بزرگوار با تلاش فراوان سعی کرد بوسیله نظام متد کردن تعامل "دانشگاه "نماینده علم جدید و "حوزه" حامل سنت های دینی گام اساسی بر دارد . اما این فرایند نوگرایی مولد و بازخوانی ریشه ای کند پیش رفت و موضوع تاسیس تحول ماهوی علم جدید با ویژگی کاربردی در مسیر تحولات انقلابی و روشن کردن نحوه بهره ما از علوم موجود و متلائم با اسلام ، هنوز موضوع حل نشده ماست .
جنبشی که در راه است اگر با رهبری آگاهانه و جدی امام خامنه ای نظام یابد و ضابطه مند پیش رود ، می توان انتظار داشت اتفاق بزرگ تمدنی و کاربردی و فراتر از مباحث انتراعی روی دهد و جهش بزرگی در ایران و جهان اسلام پدید آورد . جهشی که به معنای صاحب علم مولد نو شدن است نه مصرفی چاکرانه فرامین کشورهای کانون به کشورهای مقلد.
☆☆☆☆
استاد گرامی در عرصه ی ارتباط کاربردی علم منطق با زندگی روزمره و نگاه و آگاهی مورد استفاده در کنون زندگی ما نکته ای مفید بیان کرده اند . ایشان تاکید ورزیده اند :
رابطه منطق و اخلاق و عمل در زندگی ما بسیار ضعیف است .این رابطه چیست؟ منطق دانش اخلاق را آبیاری می کند و دلیل آوری منطق نیازمند اخلاق است تا تن به مغالطه و سفسطه ندهد .
حقیقت آن است که مک۶طق ما در خدمت فلسفه بود و ما متوجه نشدیم منطق می تواند در خدمت اخلاق باشد اگر در اخلاق ، منطق را جدی می گرفتیم و به امکان رابطه بینامتنی شان توجه می کردیم و می کوشیدیم در دانش اخلاق ورزیدگی منطقی داشته باشیم .ومنطق را در اخلاق بکار می بستیم ، بسیاری از رخنه ها را در اخلاق اجتماعی متوجه می شدیم و اثر آن را در بحران های اجتماعی و حتی سیاسی می شناختیم . مثلا ما مدام ملکه اخلاق را با ملکه عصمت اشتباه می گیریم و از مسیر برخورد منطقی به مسئولیت ها دور می افتیم .فرضا نمی دانیم خلق امانت داری منطقا با عصمت امانت داری فرق می کند .
این نکته دکتر قراملکی یکی از کلیدهای بحران تولید قشر ممتاز در ایران را روشنگری می بخشد . بگذارید با مکث و تفکر در همین مورد به عمق اهمیت منطق و تفکر علمی در اداره جامعه و سلامت بخشی آن می ببریم . در ایران یک انقلاب الهی دخ داد . این انقلاب با پیروزی به یک نظام حکمرانی ارتقا یافت . و حکومت نیازمند کارگزاران معتمد بود .این نظام برای استقرار دچار چالش هایی شد و مردم با اعتماد به امام انقلاب که دارای عصمت عملی و نه ذاتی بود که مخصوص ۱۴ معصوم است ، ضمنا به همراهان او هم که مشهور به خلق انقلابی و ایمانی و امانت داری بودند و یا وانمود می کردند انقلابی و از خود گذشته و امانت دارند اعتماد کردند و توقع داشتند از امانت بزرگ مردم تا پای جان نگاه داری کنند . من کاری به انان که خود را به دروغ امین انقلاب و امام وانمود کردند به بنی صدرها و قطب زاده ها و غیره ندارم . نی خواهم به کسانی اشاره کنم که در دهه شصت خلق امانت داری واقعی داشتند . اما نظام و حتی مردم به نحو غیر منطقی اندیشیدند ملکه خلق امانت داری گویی به معنای ملکه عصمت است ، نتیجه چه شد ؟ فقدان نظارت ، فقدان کنترل ، پا دادن به استبداد نفسانی این افراد د خارج شدن از پیمان و خرج امانت در مسیر ضد حق الناس و حق حکمرانی صالح. در این میان شاید مرحوم بازرگان تنها امانت داری بود که به پیمان وفا کرد و صادقانه آشکارا گفت که نمی تواند به پیمان انقلابی پابند باشد و ترجیح داد مسئولیت نپذیرد . و در موضع روشن خود عمل کند و سر مردم و حکومت با نقاب خط امامی کلاه نگذارد . اما سرنوشت مرحوم روُسای قوا و مسئولان بانک مرکزی و فرماندهانی مثل فرمانده نیروی دریایی که توده ای از آب در آمد و دیگران و بسیاری از وزرای نولیبرال و بی باور به خط امام و مدیران رده ی بعد و.... جنین نبود . انان ملکه عصمت نداشتند و در حریان اغتشاشات ۸۸ و بزنگاه های دیگر لغزیدند و از خلق امانت داری فرو افتادند و تا سدحد براندازی و بغی و همدستی با مروژه خصم مبین شیطان بزرگ پیش رفتند . یا در مراحل بعد ، لغزش بیشرمانه مالی کلان پاره ای که کمهم نبودند رخ داد . آنان به خلق امانت داری و پیمان داری و خدمت به مردم و به اعتماد مردم خیانت کردند و میلیاردها دلار از رانت و اطلاعات دولتی سود بردند و کیسه خود را با حرام انباشتند. خوب اگر از اول به علم متطق تکیه می شد ، می شد دانست خلق امانت داری می تواند فرو بپاشد و نباید به هیچ کس اعتماد مطلق کرد و باید در مقام حساس هر فرد تحت نظارت باشد و با اولین رغزش جریمه شود و افراد شفاف باسند و از نهان روشی جلوگیری شود و....
دکتر قرانلکی سخن سنحیده منطقی را بیان می کند در ملکه اخلاق ما با اغلب سرو کار داریم . این در ملکه عصمت است که ما با همیشه روبرو هستیم . پس عجیب نیست که یک سازمان انقلابی به یک سازمان نولیبرال بدل سود و مرحوم هاشمی سخنرانی مانور اشرافیت را جانشین خطبه های عدالت اجتماعی نماید و....
همین رخنه منطقی سبب می شوددر سنجش های اخلاقی جدی نباشیم .. وقتی می گوییم عصمت و یعنی صد در صد اما وقتی به ملکه اخلاقی توجه می کنیم باید بدانیم ۹۹/۹۹ درصد هم یعنی اغلب ، پس همیشه در این مورد، تظارت و برخورد و ممانعت لازم است .
حالا باید بگویم وقتی مهار را رها می کنیم نتبجه قدرت باندها و مافیاها تحت رهبری قدرت های درون حکمرانی فاسد شده کار را به آن جا می کشانند که بر دولت های از درون پرشده از عناصر نا امانت دار دشمنان ملت سوار شده و تغییر و سالم سازی نیازمند یک انقلاب دیگر است .
آیا نباید بپرسیم چرا در نروژ یا چین چنین رانتخواری و خیانت بهومروم و حکومت رواج ندارد ؟ چون مسئولان کنترل و در صورت خیانت در امانت ولو اندک تنبیه می شوند .و در باره انان ملکه عصمت وجود ندارد .
ابنجاست که اتفاق عجیبی می افتد . در غرب کافر اخلاق کاربردی ، اخلاق زیستی را بادمتطق در آمیخته و از آن برای کنترل مسئولان استفاده می کند . اما در جمهوری اسلامی، عدم کاربرد علم متطق در اخلاق حکمرانی ، حکومت را لانه فساد قشر زیاده خواه و ممتاز کرده و ضربه به اسلام و مردم و حکومت الهی وارد می آورد.
در غرب منطق کاربردی به صورت دلیل آوری در دانش ها اثر مثبت خود را بجا می نهد . دلیل آوری در حقوق ، در اخلاق در علم سلامت و بهداشت در علم اموزش و پرورش و.... دلیل آوری در دانش های مختلف اجتماعی . البته درک کاربردی می تواند خام اندیشانه باشد و اثر نعکوس بوجود آورد . یک نمونه از خام اندیشی در کلیشه ای از منطق است که استاد منطق با مثال الگوی لباس لز آن نام می برد . در برابر این کاربرد غلط کاربست تحلیلی انتقادی باید رواج یابد .منطق بلید در دانش اخلاق د دانش محیط زیست و دانش نطام اداری ، به صورت امر زنده متناسب با مشکلات عینی و مشخص به کار آید .در این نگاه منطق نیازمند باز سازی و تحول و توسعه عمومی و جاری شدن در رگ و پی جامعه و آگاهی عمومی است . بدون علم و کار علمی نمی توان جامعه را اداره کرد . منطق محبوس در مباحث فلسفی دانسگاه ودر مباحث کلامی و اصولی و فقهی حوزه ها ربطی به درک زنده کاربرد منطق در حکمرانی ودر فرهنگ پردازی عمومی ندارد .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر همایون میگویدحقیقت امام فراتر از چیزی است که در انتظارش هستیم
رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد